شاید الان سید مهدی بود که داشت بجای دروازه بان چینی دیوار دفاعیش را می چیند و بر سر حنیف و امیر حسین داد میزد تا زاویه مورد نظرش را ببندند! شاید الان من و دیگر استقلالی های ایرانی از هر نوع دسته و گروهی یا طرفدار هر مربی و مدیری در قالب هوادار استقلال روبروی جعبه جادوی نشسته بودیم و حرص می خوردیم،استرس داشتیم،در هر حمله مونیخی ها روی دروازه تیم محبوبمان چشمهایمان را می بستیم تا توپی که قرار است وارد دروازه رحمتی بشود را نبینیم! شاید این بیگ زاده بود که در برابربازیکنانی چون ریبری و دیگر بزرگان بایرمونیخ امشب بازی میکرد و این همه هجمه ای که بر علیه اش به راه افتاده بود اصلا از ابتدا در ذهن کسی هم نقش نمی بست! شاید گلی که ریبری در دقیقه 42 نیمه اول بازی به ثمر رساند را سید مهدی دریافت نمی کرد و بازی در نیمه اول همچنان صفر بر صفر دنبال میشد! شاید امشب یک بازی دوستانه قوی برای تیم ملی ایران در حال برگزاری بود.تیمی که سرمربیش مدام از نداشتن بازی های دوستانه با تیم های قوی غر زده !آری شاید تیمی که قرار است چند ماه آینده به همراه چند بازیکن کمکی در جام جهانی شرکت کنند،امشب یک بازی تدارکاتی مناسبی بود که سرتا سر آن بازیکنان بازی تحت زیر فشار سنگین حریفان پرقدرت را تمرین می کردند و عیار خود را زیر حملات پرتعداد بازیکنان بایر تاحدودی مشخص میکردند! خلاصه اینکه شاید استقلال مثل تیم چینی نمی توانست بهترین تیم و مربی دنیا را شکست بدهند ولی امکان اینکه کمتر گل بخورند وجود داشت!
نکته:شاید در زمان پخش مستقیم این بازی تعداد مخاطبان بیشتری داشتند،گزارش جواد خیابانی را تحمل میکردند!
نظرات شما عزیزان:
|